اجتماعی

منوی لاکچری در مدارس غیر دولتی؛
اشرافیت طبقاتی به آموزش و پرورش رسید

مریم بهرامی
نابرابری اجتماعی پدیده‌ای است به قدمت تاریخ. ما در ایران شکاف طبقاتی به معنای شکاف درآمدی را داریم و همواره و همیشه هم داشته‌ایم و مربوط به بعد از انقلاب نمی‌شود یعنی قبل از انقلاب هم چنین بوده است. آمیزش ثروت و قدرت و عدم شکل‌گیری عدالت و الگوی عادلانه در توزیع ثروت و قدرت، منجر به شکاف طبقاتی شد.
این شکاف تنها در حوزه اقتصاد باقی نماند و به حوزه‌های اجتماعی و خانوادگی نیز کشیده شد. اختلاف طبقاتی در ایران به حدی رسیده است که یک خانه با خانه دیگر می‌تواند زمین تا آسمان تفاوت داشته باشد و لازم نیست که چند محله و منطقه بالاتر باشد. اختلاف طبقاتی مقوله‌ای نیست که نیاز به فرهنگ‌سازی داشته باشد، نیاز به این دارد که روند اقتصادی کشور رنگ و بویی ثابت به خود بگیرد و گاهی مسوولان به جای ساختن پاساژهای شیک، مدارس چشم‌نواز و پارک‌های عاری از هرگونه مسمومیت در طبقات بالای کلانشهرها، گوشه چشمی به پایین شهر داشته باشند .بدبینی فرهنگی، اعتیاد، بی‌بندوباری، طلاق و انقلاب‌های سیاسی و اجتماعی از اثرات فاصله طبقاتی در یک جامعه است.
در روز‌های اخیر تصویری از منوی غذا‌های یک مدرسه غیرانتفاعی در منطقه قیطریه منتشر شد که به علت ارقام بالای غذاها، با واکنش‌های گسترده‌ای همراه شد. برخی کاربران فضای مجازی، نام این منو را «منوی لاکچری» گذاشته اند.
رضا مراد صحرایی، وزیر آموزش و پرورش در واکنش اولیه خود نسبت به این موضوع گفت: «بالاخره مدرسه‌ای این کار را انجام داده و ارتباطی با آموزش و پرورش ندارد، ما روی منوی غذایی مدارس غیردولتی نظارتی نمی‌کنیم.» واکنش ثانویه وزیر آموزش و پرورش کمی متفاوت بود. وی گفت: «این دولت تکلیفش با این مسائل روشن است و هیچ عمل اشراف‌گرایانه و غیرمتعارفی را نه قبول دارد و نه برمی‌تابد»
احمد محمودزاده، رئیس سازمان مدارس و مراکز غیردولتی و توسعه مشارکت مردمی وزارت آموزش و پرورش گفت: «در کارشناسی‌های سازمان موارد مختلفی از جمله شهریه‌ها، لباس و پوشش دانش آموزی، سرویس ایاب و ذهاب، وعده‌های غذا و میان وعده‌ها و… تحت نظارت و بررسی قرار می‌گیرد.»
وی افزود: «بدون تردید در موضوع غذا، سرویس مدرسه و پوشش دانش آموزان و… باید انجمن اولیا و مربیان مدرسه نظارت و مدیریت داشته باشند. اگر در مدرسه‌ای خارج از ساختار‌ها هزینه‌ای دریافت و بحث اشرافیت ترویج داده شود که مناسب با سیاست‌ها و فرهنگ سازی وزارت آموزش و پرورش نباشد، حتما برخورد جدی خواهیم داشت، چراکه می‌خواهیم دانش آموزان در محیطی سالم و یکسان پرورش پیدا کنند.»
تورم، بیکاری و فقر شدید، از مهمترین تبعاتی است که در سایه شکاف طبقاتی یک جامعه شاهد خواهیم بود. حقیقت تلخ است، ولی بخشی از جامعه ما در شرایط فقر مطلق دست و پا می‌زند. افزایش فساد اقتصادی و رانت خواری از دیگر تبعات افزایش شکاف اقتصاد خواهد بود. نه فقط فساد و رانت، بلکه سوء استفاده از شرایط و جایگاهها، نیز در چنین شرایطی تشدید می‌شود. افرادی که به طبقه مرفه یا غنی در جامعه تعلق دارند و از تشدید این وضعیت جامعه سود می‌برند، قطعا با این وضعیت مخالفتی ندارند و حتی در روند فقرزدایی، کارشکنی خواهند کرد چرا که علاقه‌ای ندارند طبقه متوسط وجود داشته باشد و با روغن کاری چرخ دهنده‌های توسعه اقتصادی کشور، مانعی برای سودجویان و رانت خواران باشد. به همین دلیل معتقدم هر اندازه فقرزایی ساده است، فقر زدایی سخت است. هر اندازه حذف طبقه متوسط ساده است، بازگرداندن دهک‌های متعلق به طبقه متوسط دشوار است.
جامعه ما به دنبال شکاف طبقاتی به دو طبقه فقیر و ثروتمند تقسیم شده و طبقه متوسط را نداریم یا به ندرت داریم. این وضعیت، یعنی ایجاد یک شکاف عمیق که یا مردم فقیرِ فقیر یا ثروتمندِ ثروتمند هستند. طبقه متوسط عامل توسعه و پیشرفت اقتصادی کشور است در حال از بین رفتن است.
جامعه‌ای که با دو قطبی اقتصادی مواجه است با «بازآفرینی چرخه فقر» نیز مواجه است. کودکی که در محرومترین نقاط کشور در کپر و چادر درس می‌خواند، با دیدن شیشلیک چهارصد هزارتومانی که در بهترین مدارس لاکچری سرو می‌شود، قرار است با چه روحیه‌ای تحصیل کند یا اصلا چرا باید ادامه تحصیل دهد؟ نابودی عزت نفس کودکان زیر بار فشار اقتصادی، مساویست با پرورش نیروی کاری که در بزرگسالی نه عزت نفس دارد نه حتی دلیلی دارد برای افزایش تلاش و بهره وری. وقتی یک نیروی کار جوان، از کودکی فقر و نابرابری اقتصادی و توزیع ناعادلانه درامد‌ها را با پوست و استخوان خود لمس کرده باشد، در بزرگسالی هم مدام همه چیز را ناامید کننده می‌بیند. او از خود می‌پرسد وقتی حداقل حقوق را دارم، مدام درجا می‌زنم و امیدی به آینده ندارم، اصلا چرا باید کار کنم؟ تداوم این وضعیت، یعنی، تکرار چرخه فقر. این در حالی است که ما باید از کودکی، فرزندان ایران را مستقل و متکی به نفس بار بیاوریم تا در سال‌های جوانی با انگیزه کامل تحصیل و کار کنند و یک قشر متوسط خلاق و پویا را شکل دهند.»
سوالی که در این بین ذهن مردم را به خود مشغول کرده است این است در این مملکت اسلامی چه خبر است مگر نظارتی بر روزی مدارس غیر دولتی وجود دارند که در حال پرورش نسلی خودکامه و مغرور به پول است . نسلی که از دل این مدارس بر می آیند قرار است در آینده این جامعه چگونه به ارتقا و پیشرفت شرایط جامعه کمک کند. چگونه قرار است حال هموطانی که از قضا درصد قابل توجهی از جمعیت کشور را تشکیل داده اند، درک کند که با حقوق ماهیانه 5 الی 6 میلیون تومان گذران زندگی می کنند. البته توقعی هم نمی توان داشت از کسی که هزینه یک وعده نهارش به اندازه درآمد یک روز یک کارگر است . چه بسا دیده ایم که فرزندان همین کارگران از لحاظ هوش و توانایی بسیار برتر از فرزندان آقا زاده ها بوده اند.
باز هم تاسف به حال مملکتی اسلامی که نخبه ها در اندوه نان هستند و چه بسیار ناشایستگانی که بر مسندی تکیه داده اند که لایق آن نیستند.

1402/10/12

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا