ترس کودکان از صدای موشک و جنگ را چطور کنترل کنیم؟

مریم بهرامی
جنگ، واژهای که لرزه بر اندام هر انسانی میاندازد، تأثیرات ویرانگری بر لطیفترین و آسیبپذیرترین اعضای جامعه، یعنی کودکان، بر جای میگذارد. حفظ آرامش کودکان در جنگ نه تنها یک چالش، بلکه یک وظیفه انسانی و اخلاقی برای تمامی والدین و مراقبین است. زمانی که دنیای امن و قابل پیشبینی کودکان با صدای آژیرها، انفجارها و تصاویر نگرانکننده در هم میشکند، این وظیفه ماست که سپر بلای آنها شده و تا حد امکان، از روح و روان حساسشان محافظت کنیم.
کودکان به دلیل ساختار روانی در حال رشد خود، بیش از بزرگسالان در برابر استرس و اضطراب ناشی از جنگ آسیبپذیر هستند. دنیای آنها بر پایه احساس امنیت، ثبات و پیشبینیپذیری بنا شده است؛ مفاهیمی که جنگ به طور مستقیم آنها را هدف قرار میدهد. از دست دادن خانه، مدرسه، دوستان، و حتی اعضای خانواده، تجربههایی هستند که میتوانند زخمهای عمیقی بر روان کودک باقی بگذارند.
امنیت روانی کودک در جنگ به شدت مختل میشود. مواجهه با خشونت، ترس مداوم از خطر، و مشاهده نگرانی و اضطراب در چهره بزرگسالان، میتواند منجر به بروز مشکلات کوتاهمدت مانند اختلالات خواب، کابوسهای شبانه، کاهش اشتها، پرخاشگری، یا گوشهگیری شود. اما تاثیر جنگ بر کودکان فراتر از اینهاست و در صورت عدم رسیدگی مناسب، میتواند به مشکلات درازمدتی همچون اختلال استرس پس از سانحه (PTSD)، افسردگی، اضطراب مزمن، و مشکلات در برقراری روابط اجتماعی سالم در آینده منجر شود. درک این آسیبپذیریها، اولین گام برای ارائه حمایت مؤثر و حفظ سلامت روان کودکان در جنگ است.
چگونه با کودکان درباره جنگ صحبت کنیم؟
صحبت کردن با کودکان درباره موضوع پیچیده و ترسناکی مانند جنگ، یکی از دشوارترین وظایف والدین است. با این حال، سکوت و پنهانکاری معمولاً گزینه بدتری است، چرا که کودکان متوجه تغییرات و تنشهای اطراف خود میشوند و سکوت شما میتواند به اضطراب و سردرگمی آنها دامن بزند. بنابراین، پرسش اصلی این است که چگونه با کودکان درباره جنگ صحبت کنیم به شیوهای که هم صادقانه باشد و هم آسیبزننده نباشد؟
اولین گام، انتخاب زمان و مکان مناسب و حفظ آرامش خودتان است. کودکان به شدت به حالات عاطفی والدین حساس هستند. با صدایی آرام و مهربان صحبت کنید. متناسب با سن کودک، اطلاعات را ساده و قابل فهم ارائه دهید. نیازی به بیان جزئیات ترسناک و تصاویر خشونتآمیز نیست. برای مثال، به جای توضیح پیچیدگیهای سیاسی، میتوانید بگویید: “بعضی وقتها آدم بزرگها با هم اختلاف پیدا میکنند و این باعث ناراحتی و مشکلاتی برای همه میشه.”
به سوالات کودک با حوصله گوش دهید و احساسات او را، چه ترس باشد چه خشم یا ناراحتی، اعتبارسنجی کنید. به او بگویید که داشتن این احساسات طبیعی است. به او اطمینان دهید که شما و دیگر بزرگسالان تمام تلاش خود را برای محافظت از او و خانواده انجام میدهید. این گفتگوها به ایجاد احساس امنیت در کودک در بحران کمک شایانی میکند. تاکید کنید که اتفاقات بد همیشگی نیستند و شما در کنار هم از این دوران عبور خواهید کرد. به یاد داشته باشید که هدف، ارائه توضیحات کامل و جامع نیست، بلکه ایجاد فضایی برای بیان احساسات و اطمینانبخشی به کودک است.
ایجاد احساس امنیت در کودک در زمان جنگ
ایجاد احساس امنیت در کودک در زمان جنگ، یکی از مهمترین اولویتها برای حفظ سلامت روان اوست. این امنیت تنها به معنای داشتن یک سرپناه فیزیکی نیست، بلکه شامل ابعاد روانی و عاطفی نیز میشود. کودکان باید احساس کنند که در کنار مراقبینی هستند که از آنها محافظت میکنند و اوضاع تحت کنترل است، حتی اگر واقعیت بیرونی چیز دیگری را نشان دهد.
حضور آرامشبخش والدین و مراقبین، سنگ بنای امنیت روانی کودک در جنگ است. سعی کنید تا حد امکان، خونسردی خود را حفظ کنید و اضطرابتان را مدیریت نمایید، چرا که کودکان اضطراب شما را به سرعت جذب میکنند. مراقبت از کودکان در مکان امن، چه پناهگاه باشد چه گوشهای از خانه که امنتر به نظر میرسد، باید با اطمینانبخشی همراه باشد.
یکی از راهکارهای بسیار مؤثر، حفظ برنامه روزانه کودکان در جنگ تا حد امکان است. داشتن یک روتین منظم برای خواب، غذا، و حتی بازی، به کودک احساس ثبات و پیشبینیپذیری میدهد. این نظم به ظاهر ساده، در دنیای آشفته جنگ، لنگرگاهی برای آرامش کودک خواهد بود. همچنین، مواجهه کودک با اخبار و تصاویر خشونتآمیز تلویزیون، اینترنت و صحبتهای بزرگسالان را به شدت محدود کنید. ذهن کودک توانایی پردازش این حجم از اطلاعات منفی را ندارد. تلاش برای ایجاد احساس امنیت در کودک در بحران یک فرآیند مستمر است که نیازمند صبر، خلاقیت و عشق بیپایان شماست.
ترس کودکان از صدای موشک و انفجار را چطور کنترل کنیم؟
ترس کودکان از صدای موشک و صدای انفجار یک واکنش کاملاً طبیعی و قابل درک است. این صداها معمولاً بلند، ناگهانی و غیرقابل پیشبینی هستند و کودک کنترلی بر آنها ندارد، که همین امر باعث تشدید وحشت میشود. کودکان ممکن است با گریه، جیغ، چسبیدن شدید به والدین، پنهان شدن، لرزیدن، یا حتی بیحرکت ماندن به این صداها واکنش نشان دهند.
درک اینکه چرا این صداها تا این حد برای کودکان وحشتناک هستند، به ما کمک میکند تا واکنش مناسبتری نشان دهیم. در لحظه شنیدن صدای انفجار یا موشک، اولین و مهمترین اقدام، حفظ آرامش خودتان و سپس آرام کردن کودک است. او را محکم در آغوش بگیرید، با صدایی آرام و مهربان با او صحبت کنید و به او اطمینان دهید که در کنارش هستید و از او محافظت میکنید. جملاتی مانند “من اینجا پیشت هستم”، “ما با هم هستیم و همه چیز درست میشه” میتواند بسیار آرامشبخش باشد.
یکی از راهکارهای مقابله با ترس کودک از جنگ در این لحظات، پرت کردن حواس اوست. میتوانید با یک بازی ساده، خواندن یک شعر یا داستان کوتاه، یا حتی شمردن چیزی در اطراف، توجه او را از صدای وحشتناک منحرف کنید. اگر کودک بزرگتر است، میتوانید به آرامی برایش توضیح دهید که این صداها مربوط به اتفاقاتی است که بیرون از خانه میافتد و شما در جای امنی هستید. مهم است که احساسات کودک را سرکوب نکنید، بلکه به او کمک کنید تا آنها را مدیریت کند.
کاهش استرس کودکان در جنگ و شرایط اضطراری
کاهش استرس کودکان در جنگ و در شرایط اضطراری یکی از اصلیترین دغدغههای والدین و مراقبین است. استرس طولانیمدت میتواند تأثیرات مخربی بر رشد جسمی و روانی کودک داشته باشد. بنابراین، یادگیری اینکه چطور به کودک در جنگ آرامش بدهیم و چگونه به مدیریت اضطراب کودک در جنگ کمک کنیم، از اهمیت بالایی برخوردار است.
ابتدا باید علائم استرس را در کودکان بشناسید. این علائم میتواند شامل تغییرات در رفتار (مانند پرخاشگری، گوشهگیری، وابستگی بیش از حد)، اختلالات خواب (مانند بیخوابی، کابوسهای شبانه، ترس از تنها خوابیدن)، تغییر در اشتها، مشکلات تمرکز، و بازگشت به رفتارهای سنین پایینتر (مانند شب ادراری یا مکیدن انگشت) باشد.
تکنیکهای ساده آرامسازی میتوانند بسیار مؤثر باشند. تنفس عمیق یکی از این روشهاست؛ به کودک یاد بدهید که مانند یک بادکنک، آرام نفس بکشد و آرام بیرون بدهد. لمس آرامشبخش مانند در آغوش گرفتن، نوازش کردن، یا ماساژ ملایم نیز میتواند به کاهش تنش کمک کند. ابراز محبت و اطمینانبخشی مداوم، به کودک یادآوری میکند که دوستداشتنی و در امان است.
نکته بسیار مهم دیگر این است که والدین باید استرس خودشان را مدیریت کنند. اگر شما مضطرب و نگران باشید، این احساسات به کودک منتقل میشود. مراقبت از خودتان، صحبت با دیگر بزرگسالان، و انجام فعالیتهایی که به شما آرامش میدهد، به طور غیرمستقیم به آرامش کودکتان نیز کمک خواهد کرد.
بازی های آرامش بخش برای کودکان در جنگ
در شرایط سخت و طاقتفرسای جنگ، بازی کردن شاید آخرین چیزی باشد که به ذهن بزرگسالان میرسد. اما بازی های آرامش بخش برای کودکان در جنگ نه تنها یک سرگرمی، بلکه یک ابزار درمانی قدرتمند برای تخلیه هیجانات منفی، کاهش استرس و ایجاد احساس کنترل است. بازی به کودکان کمک میکند تا برای لحظاتی از دنیای ترسناک اطرافشان فاصله بگیرند و به دنیای امن خیال پناه ببرند.
خوشبختانه، بسیاری از این بازیها نیاز به امکانات خاصی ندارند. بازیهای خیالی مانند خالهبازی، دکتربازی، یا ساختن قلعه با پتو و بالش، به کودک اجازه میدهد تا نقشهای مختلفی را تجربه کند و احساسات خود را در قالب بازی بروز دهد. ساخت کاردستی با مواد ساده و در دسترس مانند کاغذ، مقوا، یا حتی گل و برگ (در صورت امکان)، میتواند خلاقیت کودک را تحریک کرده و به او احساس مفید بودن بدهد. پانتومیم یا بازیهای حدس کلمه نیز میتوانند فضایی شاد و سرگرمکننده ایجاد کنند.
مهم است که به کودک اجازه دهید خودش نوع بازی و قوانین آن را تعیین کند. این کار به او احساس کنترل و استقلال میدهد؛ چیزی که در شرایط جنگی به شدت به آن نیاز دارد. بازی درمانی برای کودکان جنگ زده نیز یکی از رویکردهای تخصصی است که توسط روانشناسان انجام میشود، اما والدین هم میتوانند با فراهم کردن فرصتهای بازی آزاد و خلاق، به بهبود حال روحی فرزندشان کمک کنند. به یاد داشته باشید که خنده و شادی کودک در این شرایط، نشانهای از سلامت و تابآوری اوست و باید آن را تشویق کرد.
نقاشی برای کودکان در شرایط جنگی میتواند فراتر از یک فعالیت سرگرمکننده باشد؛ این هنر، پنجرهای به دنیای پیچیده درون کودک میگشاید و به او اجازه میدهد تا احساسات، ترسها، نگرانیها و حتی امیدهایش را به روشی غیرکلامی بیان کند. وقتی کلمات برای توصیف وحشت و آشفتگی کافی نیستند، رنگها و خطوط به کمک میآیند.
کودکان ممکن است در نقاشیهای خود، صحنههایی از جنگ، خانههای ویران، یا چهرههای نگران را به تصویر بکشند. یا برعکس، ممکن است به کشیدن تصاویر شاد، رنگارنگ و پر از امید پناه ببرند تا از واقعیت تلخ فرار کنند. هر دو نوع واکنش طبیعی است. وظیفه شما به عنوان والدین، فراهم کردن وسایل ساده نقاشی (مانند کاغذ، مداد رنگی، آبرنگ) و تشویق کودک به نقاشی بدون هیچگونه قضاوت یا تلاش برای تفسیر مستقیم نقاشیهای اوست. اجازه دهید کودک آزادانه هر آنچه در ذهن و قلبش دارد را روی کاغذ بیاورد.
میتوانید کنار او بنشینید و گاهی درباره نقاشیاش سوالات سادهای بپرسید، مانند “این چیه کشیدی؟” یا “راجع به این نقاشی برام بگو”. اما از تحت فشار قرار دادن او برای توضیح دادن یا تغییر دادن نقاشیاش خودداری کنید. صرف عمل نقاشی کردن و بیان احساسات از طریق آن، خود به نوعی فرآیند درمانی است. توجه: در حالی که نقاشی میتواند بسیار کمککننده باشد، تفسیرهای روانشناختی پیچیده از نقاشی کودکان بهتر است به متخصص سپرده شود و نباید به عنوان یک ابزار تشخیصی قطعی توسط والدین استفاده شود.
توصیههای روانشناسی به والدین در زمان جنگ
توصیههای روانشناسی به والدین در زمان جنگ بر یک اصل اساسی استوار است: مراقبت از خودتان. شما نمیتوانید از فنجان خالی به کسی آب بدهید. اگر خودتان از نظر روحی و جسمی تحلیل رفته باشید، نمیتوانید حامی و پناهگاه امنی برای فرزندتان باشید. بنابراین، اولین و مهمترین گام برای حمایت از کودکان در جنگ و حفظ سلامت روان کودکان در جنگ، مراقبت از سلامت روان خودتان است.
حضور فیزیکی و عاطفی والدین مهمترین عامل آرامشبخش برای کودک است. وقتی کودک میترسد، او را در آغوش بگیرید، با او صحبت کنید و به او اطمینان دهید که تنها نیست. بازی کردن، همانطور که گفته شد، یک راه عالی برای تخلیه هیجانات و ایجاد حواسپرتی مثبت است. صحبت کردن درباره ترسها (بدون بزرگنمایی یا کوچکنمایی بیش از حد) به کودک کمک میکند تا احساساتش را بشناسد و پردازش کند.
توانمندسازی کودک با دادن مسئولیتهای کوچک و متناسب با سنش نیز میتواند به افزایش اعتماد به نفس و کاهش احساس درماندگی او کمک کند. مثلاً میتوانید از او بخواهید در آماده کردن یک وعده غذایی ساده کمک کند یا اسباببازیهایش را مرتب نماید. تمرکز بر لحظه حال و انجام فعالیتهای مشترک لذتبخش، حتی اگر ساده باشند (مانند خواندن کتاب، تعریف کردن لطیفه، یا قدم زدن در یک مکان امن)، میتواند به کاهش نگرانی از آینده نامعلوم کمک کند. به یاد داشته باشید که تابآوری کودکان شگفتانگیز است و با حمایت و عشق شما، میتوانند از این دوران سخت عبور کنند.
احساسات خودتان را، چه ترس باشد، چه خشم، چه غم، بپذیرید و به خودتان اجازه دهید آنها را تجربه کنید. صحبت کردن با همسر، دوستان، یا دیگر اعضای خانواده که به آنها اعتماد دارید، میتواند به تخلیه این احساسات کمک کند. ایجاد شبکههای حمایتی با دیگر والدین در شرایط مشابه نیز میتواند بسیار مفید باشد؛ به اشتراک گذاشتن تجربیات و نگرانیها، بار روانی را کاهش میدهد.
سعی کنید بر چیزهایی که قابل کنترل هستند تمرکز کنید، هرچند کوچک. این کار به شما احساس قدرت و کارآمدی میدهد. مثبتاندیشی واقعبینانه را تمرین کنید؛ به این معنا که ضمن درک سختی شرایط، به توانایی خود و خانوادهتان برای عبور از این بحران ایمان داشته باشید. به یاد داشته باشید که کودکان به شدت به واکنشهای شما نگاه میکنند. اگر شما آرامش و امید را از خود نشان دهید، آنها نیز احساس امنیت و امیدواری بیشتری خواهند کرد. درخواست کمک از متخصصین روانشناسی در صورت نیاز، نشانه ضعف نیست، بلکه نشانه اهمیت دادن به سلامت روان خود و خانوادهتان است.
تغذیه کودکان در شرایط جنگی چگونه باشد؟
تغذیه کودکان در شرایط جنگی یکی از چالشهای اساسی است، اما حفظ سلامت جسمی کودک از طریق تغذیه مناسب، برای سطح انرژی، عملکرد سیستم ایمنی و توانایی مقابله با استرس او بسیار مهم است. در دوران جنگ، دسترسی به مواد غذایی تازه، متنوع و کافی ممکن است با محدودیتهای جدی مواجه شود.
با این حال، با برنامهریزی و استفاده بهینه از منابع موجود، میتوان تا حدی نیازهای تغذیهای کودک را برآورده کرد. سعی کنید بر مواد غذایی پایدار و مغذی مانند غلات کامل (برنج، گندم، جو)، حبوبات (عدس، لوبیا، نخود)، و در صورت امکان، سبزیجات و میوههای خشک یا کنسرو شده تمرکز کنید. این مواد غذایی انرژی و فیبر لازم را فراهم میکنند.
اگر دسترسی به پروتئین حیوانی محدود است، حبوبات و مغزها (در صورت عدم حساسیت کودک) میتوانند منابع خوبی برای پروتئین باشند. مصرف آب کافی نیز بسیار مهم است، به خصوص در شرایط استرسزا. حتی اگر تنوع غذایی کم است، سعی کنید وعدههای غذایی کودک تا حد امکان منظم باشد. اولویت با غذاهایی است که انرژی و مواد مغذی ضروری را برای رشد و سلامت کودک تامین کنند. در صورت امکان، از مکملهای ویتامینی برای کودکان تحت نظر پزشک یا متخصص تغذیه استفاده کنید، به ویژه اگر محدودیتهای غذایی شدید و طولانیمدت است.